
– به کارگیری متد و روش در تربیت ؛ نظریه وابستگی : ما باید به سراغ روشها بریم. در این زمینه نظریهای به نام «وابستگی» داریم که زمینههایی را شرح میدهد که شخصیت بچهها را متفاوت میکند. این نظریه بسیار مهم است و روی آن بارها کار شده است.
– اهمیت حضور مادر در دوران اول کودکی در نظریه وابستگی : «جان باربی» روی نقش مادر بسیار کار کرد و او میگوید نقش محبت مادر و در کنار کودک بودن اگر نباشد، بچه ضربههای جبرانناپذیری میخورد. او اسم نظریهاش را «وابستگی» گذاشت. او میگفت اگر دیدید کسی در بزرگسالی دچار مشکل است، ریشه این مشکل را در کودکی او جستوجو کنید. بعد از مدتی همکار آقای باربی در هشت مرحله آزمایشی این نظریه را مورد بررسی قرار داد.
– تأثیر دوران کودکی در شکلگیری شخصیت و رفتار در دوران بزرگسالی : ریشه بسیاری از بیاخلاقیهای بزرگسالی را باید در دوران کودکی جستوجو کنید. بسیاری از مسائلی که در رابطه با جنس مخالف در جامعه امروز با آن مواجه هستیم، ریشه در دوران کودکی دارد.
-شکل های مختلف ارتباطات گرفتن جوانان امروزی کشورهای مختلف دنیا به پایگاه های امن دوره کودکی می گردد : یک عدهای به قصد ازدواج ارتباط برقرار میکنند. گروه دوم به قصد دوستی متعهدانه ارتباط برقرار میکنند. گروه سوم، گروه بیبندبارهای تصادفی هستند که تمام رفتارهای جنسی پرخطر را انجام میدهند. شاید باورتان نشود ولی آمار ما در رابطه با گروه سوم در ایران بسیار نگرانکننده است. روانشناسان این موارد را بررسی کردهاند و به دوران کودکی رسیدهاند. آنها متوجه شدهاند پایگاههای امن کودکان که باید در دوران کودکی شکل میگرفت، در مورد افرادی که رفتارهای پرخطر جنسی انجام میدهند، آسیب خورده است.
– ارایه منبع مطالعاتی برای دانش افزایی در زمینه ازدواج : کتاب « آیا تو آن گمشدهام هستی» را به عنوان یکی از کتابهای خوب که باید پیش از ازدواج خوانده شود. این کتاب به بحرانهای دوران کودکی توجه داشته است و ویژگیهایی ذکر میکند که میتواند به شناخت بهتر افراد در رابطه با ازدواج کمک کند.
– توضیح و تبیین نظریه «دلبستگی ایمن» و آرای نظریه« مارتین سلیگمن » :
تبیین یعنی تحلیل و چرایی یک مسئله…ما در سبک تبیین به دنبال یافتن علل مساله هستیم. پژوهشگران، چهار عامل وجود مراقبتکنندهی باثبات، کیفیت مراقبت، ویژگیهای کودکی و موقعیت خانواده را عوامل مؤثر در شکلگیری دلبستگی ایمن تاثیرگذار و مهم میدانند. نظریه « مارتین سلیگمن » میگوید که سبک تبیین انسانها در کودکی آنها شکل میگیرد و خوشبینی یا بدبینی شکل گرفته در نهاد فرد در دوران کودکی، در واقع مبنایی برای آینده او نیز قرار میگیرد. او توضیح میدهد که سه فرضیه عمده درباره ریشههای شکلگیری سبک تبیین در کودکان مطرح شده است. اولین سبک، سبک تبیین والدین، به خصوص در رابطه با مادر است. اگر نوع تجزیه و تحلیلی که کودک هر روز دربارهی علت رویدادها از والدین، به خصوص مادر میشنود، خوشبینانه باشد، کودک هم خوشبین خواهد بود. دومین سبک، انتقادهای بزرگسالان از آموزگاران تا والدین است. در صورتی که انتقاد بزرگسالان «دایمی» و «فراگیر» باشند، دیدگاه نیز دربارهی خوشبینی به سمت بدبینی گرایش پیدا میکند. بحرانهای زندگی کودکان، سومین سبک است. اگر آسیبهایی که کودکان در زندگی تجربه کردهاند حل شود، این تصور در کودک به وجود میآید که اصولاً رویدادهای بد و ناگوار قابل تغییر هستند. در غیر این صورت، میتواند بذر ناامیدی را در عمق جان کودک بکارد. بحرانهایی مثل سوء استفاده و طلاق.
– روش صحیح تغییر و اصلاح رفتار ، انتقاد ار رفتار است نه انتقاد ار شخصیت : شما باید از رفتارفرزندتان انتقاد کنید و نه از شخصیت او… مثلاً وقتی میخواهید به فرزندانتان بگویید که صبح زودتر بیدار شود، نگویید تو همیشه یک آدم تنبل هستی و… بگویید بهتر است بیدار شدن از خوابت را تغییر بدهی و زودتر بیدار شوی.. برای انتقاد از یک رفتار تا عمق شخصیت پیش نروید.
– اشاره به فهرستی از انتقادهای بزرگ تربیتی فرزندان در ایران : دلبستگیها، تبیین در زندگی، روابط خانوادگی متشنج و سپردن وظیفهی تربیت به دیگران از انتقادهای تربیتی فرزندان اشاره کرد.
– جایگاه بخشش در رفتار های بین فردی : بخشش جایی که میتوانیم حقمان را بگیریم، بخشش معنی ندارد. در اینجا به مهارت جرأتمندی نیاز داریم. در جایی که آن اشتباه قابل جبران است، بازهم بخشش معنی ندارد. مثلاً تصادفی شده است و شما میتوانید خسارت بگیرید. ولی بخشش در جایی معنی دارد که آن مسئله قابل جبران نیست.
– ماندگاری تربیت شکل گرفته : واقعیت این است که تربیتهای شکلگرفته در ما در طولانی مدت بهراحتی از بین نمیرود.
– تربیت فرزندان به تناسب تربیت ظرفیتها و ویژگیهای مراحل رشد : ما باید به ویژگیهای دوران نوزادی، خردسالی، کودکی و نوجوانی توجه کنیم. ما فراموش میکنیم به ویژگیهای دوران سنی کودکان توجه کنیم.
– چگونگی شکل گیری روشهای فرزندپروری با دوام ، پایدار و تاثیر گذار : روشهای فرزندپروری ترکیبهایی از رفتارهای والدین هستند که در موقعیتهای گستردهای روی میدهند و جو فرزندپروری بادوامی را به وجود میآورند. «دایانا بامریند» در یک رشته تحقیقات، با زیر نظر گرفتن والدینی که با فرزندان پیشدبستانی خود تعامل میکنند، اطلاعاتی را دربارهی فرزندپروری گردآوری کرد. یافتههای او و افرادی که کار او را ادامه دادند، سه ویژگی را آشکار میسازند که روش مؤثر را از روشهای نهچندان مؤثر متمایز میکند، پذیرش و روابط نزدیک، کنترل و استقلال دادن.
– ارایه منبع مطالعاتی برای دانش افزایی در زمینه فرزندپروری : کتاب «والدین مؤثر» را یکی از کتابهای مفید برای والدین معرفی کرد پذیرش و روابط نزدیک به ما کمک میکند به بچههایمان کمک کنیم. ما باید بچهها را کنترل کنیم، ولی چهطور کنترل کنیم؟ ما باید به سمتی برویم که کنترل درونی شود.
– توضیح چهار شیوه معروف فرزندی پروری : این چهار شیوه فرزند پروری شامل شیوههای آسانگیر، مقتدر، بیاعتنا و مستبد است.
در شیوه فرزندپروری بیاعتنا، عرضه و تقاضا پایین است. حالا فکر کنید روابط بعضی از پدر و مادرها با فرزندانشان به این شکل است. یعنی نه چیزی به بچههایشان میدهند و نه چیزی میخواهند. در این شیوه بیتفاوت بودن از وضعیت فرزند، متوجه خود بودن، هر چیز را برای خود خواستن و وقت نگذاشتن که از شاخصههای آن است، نتیجه آن تکانشی بارآمدن فرزند، انحراف اخلاقی، اعتیاد و بروز رفتارهای پرخاشگرانه میشود…
در شیوه آسانگیری عرضه ما بالاست و تقاضایمان پایین است. انگار همهچیز در خدمت بچه است. در این شیوه دادن آزادی زیاد، پذیرش بیقید و شرط فرزند، نداشتن هنجار معین، جهت ندادن به رفتار فرزند و تنها حمایتگر بودن که از شاخصههای آن است نتیجه آن فرزند ناپخته، بدون احساس مسئولیت، همرنگ با جماعت و نداشتن قدرت تشخیص میشود…
در شیوه مستبد، عرضه ما کم است و تقاضایمان زیاد است. مثلاً فرزند باید همیشه ساعت ۱۰ شب بخوابد. در این شیوه انعطافپذیری وجود ندارد. در این شیوه دادن با شاخصهای داشتن انتظار زیاد برای اطلاعات، برخوردهای تنبیه کننده، نداشتن ارتباط کلامی و دوطرفه با فرزند، تشویق نکردن استقلال فرزند، توقع فرمانبرداری بدون قید و شرط نتیجه میشود فرزندانی وابسته، منفعل، سازگاری کم، اعتمادبه نفس ضعیف، برخوردارنبودن از کنجکاویهای مناسب ذهنی و علمی…
بهترین شیوه اقتدار است، چون عرضه و تقاضا باهم هماهنگ است و انعطافپذیری دارد. اگر تقاضایی هم داریم با منطق و علت همراه است. در این روش با شاخصههای قاطع، داشتن هنجار و ارزش مشخص، انتظار متناسب با نیازها، بها دادن به استقلال فرزند، انجام بحثهای منطقی و روشن، توجیه منطقی و روشن مسائل، سپردن مسئولیت نهایی به فرزند ما فرزندانی با کفایت، مسئول، سازگار، خلاق، مطمئن به خود و مشتاق به فراگیری خواهیم داشت.
———————————————————————————
*محمودگلزاری/ سلسله نشستهای تخصصی علمی، فرهنگ، ادبی و هنری «فراسو» نشست «نقد فرزند پروری معاصر ایران»در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری/ گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون / روز دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸
*انتخاب مطلب ، ویرایش و عنوان دهی توسط دفترمشاوره موسسه فرهنگی دانش
آخرین دیدگاهها